chapter 67:Questions every night

828 192 358
                                    

#چپتر_67

عنوان چپتر: "سوال هر شب "

سیگار مشکی رنگ مثل همیشه بین لبهاش میسوخت و خاکستر میشد.
عصبی و کلافه بود و نبود آیان کنارش هر لحظه بیشتر به چشم می اومد.
درست مثل دفعه قبل خودش رو بین درخت های دور ساختمون گم و گور کرده بود که تا زمان مراسم کمی افکارش رو سر و سامون بده.
صدای قدم هایی که به سمتش می اومدن باعث شد گوش تیز کنه تا صاحبشون رو تشخیص بده.
با تشخیص کسی که به سمتش می اومد پوزخندی روی لبش نشست و دود سیگار رو به ریه کشید.
پسر بزرگتر جلو اومد و بدون هیچ هشدار قبلی دست هاشو دورش پیچید.
سرش رو روی شونه پسر کوچکتر گذاشت و صورتش رو به گردن پسر فشرد.
بوسه نرمی روی چسب زخمی که دلیل حضورش توی اون نقطه رو نمیدونست گذاشت و دم عمیقی از عطر تن پسر گرفت.
جیمین به آرومی سیگار رو روی زمین انداخت و زیر پا لهش کرد:

_امشب فقط نیاز به یه تلنگر کوچیک دارم تا عصبانیتمو سر یکی خالی کنم. مراقب باش تو اون آدم نباشی جونگکوک!

پسر بزرگتر کمی عقب کشید و چونه اش رو روی شونه جیمین گذاشت:

_اگه این آرومت می‌کنه پس بزار اون آدم من باشم.

جیمین پوزخندی زد و زمزمه کرد:

_تو دیوونه ای!

_اره، دیوونه‌ی تو!

ابرو بالا انداخت و تو آغوش پسر چرخید:

_تو حتی خودتم نمیدونی چی ازم میخوای جونگکوک!
چرا فقط این بازی مسخره رو تموم نکنیم؟

پسر بزرگتر به آرومی سر کج کرد و گفت:

_الان خیلی خوب میدونم چی ازت میخوام

جیمین با نگاه گربه ای که از اون اطراف رد میشد دنبال کرد و سیگار رو دوباره به لباش نزدیک کرد و قبل از اینکه بین لباش بزارتش با پوزخند پرسید:

_چی میخوای؟

جونگکوک با نگاه خیره‌ای به لبهای جیمین لب زد:

_لباتو!

پسر کوچکتر دوباره نگاه چرخوند و به چشماش خیره شد.
تکخند تمسخر آمیزی زد و سیگار رو با پوزخند توی دست چرخوند و اونو بین لبای پسر بزرگتر گذاشت.
جونگکوک با کمال میل کام عمیقی ازش گرفت و اجازه داد جیمین دوباره اونو ازش دور کنه و با بی توجهی روی زمین بندازه.
دست هاش هنوز روی پهلوهای پسر بود و حالا به راحتی اونو به عقب هدایت کرد و کمرش رو به درخت پشت سرش چسبوند.
یه دستش رو از پهلو پسر کوچکتر فاصله داد و به درخت تکیه داد تا روش تعادل کامل داشته باشه و بعد سر خم کرد و به آرومی بوسیدش.
دود غلیظ و سفید رنگ بین لبهای بهم پیچیده و صورت های نزدیکشون می‌پیچید و از بین می‌رفت.
دفعه قبل اون کسی بود که از دود بین بوسه شون لذت برده بود و حالا این جیمین بود که دود رو حین بوسه به ریه میکشید.
با اینحال یه بوسه خیس و طولانی نبود، یه چیز کوتاه و ملایم بود که خیلی زود پایان یافت و طبق معمول این جیمین بود که زودتر عقب کشیده و سرش رو به درخت تکیه داده بود.
نگاهش رو مستقیم روی پسر بزرگتر نگه داشت و دست هاشو بالا آورد اونها رو دور گردن پسر انداخت و کوتاه گفت:

𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵]Where stories live. Discover now