#چپتر_149
عنوان چپتر: " خطر"
(فلش بک، دوران فیلمبرداری قسمت 66)
با کلافگی پرسید:
_واقعا لازمه همچین سکانسی توی فیلم باشه؟
کارگردان کلافه از سوال تکراری جیمین جواب داد:
_حتما لازم بوده که نویسنده نوشته پارک!
حالا میشه دست از سرم برداری تا به کارم برسم؟!جیمین با بی حوصلگی آه کشید و با قدم های بلند اتاق هتل رو ترک کرد.
با حرص وارد اتاقی که به اون اختصاص داده شده بود شد و پیش از اینکه در رو به هم بکوبه جونگکوک با کف دست به در فشار وارد کرد تا دوباره باز بشه و پیش از اینکه کسی ببینتش وارد اتاق شد و در رو پشت سرش بست.
جیمین با اخم های توی هم نا خودآگاه غرید:_برو سر فیلمبرداری جونگکوک قبل از اینکه بهمون مشکوک بشن!
پسر کوچکتر ابرو بالا انداخت و با یک حرکت سریع بازوهای جیمین رو گرفت و کمر اونو با شدت به در اتاق کوبید و کنایه وار خیره به چشم های خشمگینش پرسید:
_چیشده آقای پارک؟ به وقتش تو میتونی خونسردانه بشینی تا نامجون جوری نیپلای لعنتیتو بمکه که وقتی پیش من میای اونطور کبود و برجسته باشن اما الان به خون من تشنه ای چون اون بازیگر لعنتی فقط قراره خیلی کوتاه لمسم کنه؟!
پسر بزرگتر با کلافگی لب باز کرد:
_من تلاش کردم که اون اتفاق نیافته جونگکوک بارها و بارها تلاش کردم و مخالفت کردم اما تو چی ها؟
تو لعنتی حتی یک بارم مخالفت نکردی!جونگکوک با پوزخند صداداری یکی از بازوهای پسر رو رها کرد و به چونه پسر چنگ زد و سرش رو جلوتر کشید:
_به چشم تلافی نگاش کن عشقم!
حداقل میتونی خوشحال باشی که قرار نیست با نیپلای کبود شده برگردم توی تخت لعنتیمون هاه؟!_بچه شدی جونگکوک؟
پسر بزرگتر با ناباوری پرسید و جونگکوک همزمان با رها کردن چونه پسر سر کج کرد:
_شاید!
خودت چی فکر میکنی؟!بازوی دیگه پسر رو هم رها و عقب اومد:
_پس مثل من بیا و تماشام کن، قول میدم درست مثل خودت اونقدر طبیعی آه بکشم که حس کنی اون پسر واقعا موفق شده تحریکم کنه!
جیمین با کلافگی بین دو چشمش رو فشرد و از در اتاق فاصله گرفت:
_ما بازیگریم جونگکوک!
اون ماجرا دست من نبود، لازمه انقدر بچه باشی؟پسر کوچکتر با پوزخند کنایه زد:
_اینو به خودت بگو جیمین!
به سمت در قدم برداشت تا خارج بشه اما هنوز دستش به دستگیره نرسیده بود که جیمین درست مثل خودش اونو با شدت چرخوند و کمرشو به در اتاق کوبید.
جیمین توی فاصله ای کمتر از یک نفس تهدید وار زمزمه کرد:
![](https://img.wattpad.com/cover/281003955-288-k78920.jpg)
YOU ARE READING
𝑴𝑶𝑼𝑳𝑰𝑵 𝑹𝑶𝑼𝑮𝑬 [𝑲𝑶𝑶𝑲𝑴𝑰𝑵]
Fanfiction"مولن روژ" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "جنایی،رمنس،انگست،اکشن،اسمات" کاپل: "کوکمین/جیکوک،سپ،ناممین،نامجین، چانبک" ~•~•~•~•~•~•~•~• با آرامش شمع مشکی رنگ رو روی سکو گذاشت: _از کدوم خدا حرف میزنی پدر؟ وجود خدا توی زندگی من حتی یک لحظه ام حس نمیشه! کشیش به...