155

4.7K 710 370
                                    

"این رستورانه چه با-باحاله"
جونگکوک گفت و لبخند زد ، تهیونگ هومی کشید و گفت:"آره ، مامانم از اینجا تعریف می کرد ، فکر کنم مال یکی از دوستاش بود یا همچین چیزی"

"میز رزرو داشتین؟؟"
گارسون پرسید و تهیونگ سر تکون داد:"آره ، به اسم کیم تهیونگ"

گارسون بعد از چک کردن ، گفت:"اوه بله آقای کیم ، اون میز برای شماست"
و به تنها میز خالی رستوران اشاره کرد.

تهیونگ سر تکون داد و دست جونگ کوک رو گرفت:"بریم"
سمت میز رفتن و نشستن.

"خب بیبی ، منو رو ببین و ببین به نظرت چی خوبه"
تهیونگ گفت و از الان میدونست چی سفارش بده.

جونگ کوک 'باشه' ای گفت و منو رو برداشت ، با دیدن قیمتا چشماش گرد شد ، وات د هل؟؟
(😂جهت تصور بهتر:

جونگ کوک 'باشه' ای گفت و منو رو برداشت ، با دیدن قیمتا چشماش گرد شد ، وات د هل؟؟(😂جهت تصور بهتر:

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

)

"یا خ-خدا.."
جونگ کوک زمزمه کرد ، لعنتی مگه اومده بودن چی بخورن؟؟
"من..پاستا میخورم.."
جونگ کوک زمزمه کرد و تهیونگ گفت:"هوم؟فقط؟پاستای چی؟؟"

"پاستا دیگه ، معمولی"
جونگوک هنوز سر قیمت ها (پشماش ریخته) بود.
"مطمعنی؟میخوای یه چیز دیگه بخوری؟؟"
تهیونگ با تردید پرسید ، این همه غذا چرا پاستا؟

"نههه ، من پاستا دوست دارم"
جونگ کوک سریع گفت ، دروغ نبود پاستا دوست
داشت ولی خب غذا های بهتری بودن و..راستش نمیخواست فقط خرج کنه وقتی خودش پولی در نمیاره.

"خیلی خب"
تهیونگ گفت و بعد از سفارش غذا ، گارسون پرسید:"نوشیدنی چی؟"

تهیونگ برگشت سمت جونگ کوک:"تو چی میخوری کوک؟"

"امم ، آب"
جونگ کوک گفت و لبخند زد.

"خب ، باشه ، پس برای هردومون آب بیارید"
تهیونگ گفت و گارسون بعد از چند تا سوال دیگه که مطمعن شه چیزی نیاز ندارن ، رفت.

تهیونگ یکم جلو تر اومد:"امروز چطور بود؟"

"مثل همیشه"
جونگ کوک با لبخند کوچیکش که روی لب هاش بود ، گفت.

"همیشه چطوریه؟"
تهیونگ پرسید و جونگ کوک ادای فکر کردن در آورد:"اوممم ، وقتایی که با تو ام بهم خوش میگذره و اون لحظات بهترین لحظاتم هستن و وقتایی که پیشم نیستی دنیا زیادی مسخرست"

🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌Where stories live. Discover now