52

7.1K 1.3K 251
                                    

وقتی تهیون رفت-در واقع تهیونگ با لگد بیرونش کرد-تنها شدن.

″خب بیبی...میدونی الان چی میشه؟″
تهیونگ با لحن ترسناکی گفت و جلو اومد‌.

′باکرگی بدبختم...′
جونگ کوک فکر کرد و به تابلوی زیبای روی دیوار خیره شد.

″آ-آره...م-ممن مییرم خون-خونه″
جونگ کوک گفت و سمت کاپشنش که روی مبل بود ، رفت.

تهیونگ بی هیچ حرفی بهش خیره بود ، وقتی کاپشنش رو پوشید و سمت در رفت هم چیزی نگفت.

جونگ کوک دستگیره ی در رو کشید.
باز نشد.

دوباره امتحان کرد ، نشد.

″در قفله بیب ، تلاش نکن″
تهیونگ گفت و سمت جونگ کوک اومد و بلندش کرد.
جونگ کوک داد زد″چی-چیییکار مییکننییی؟؟؟″

″هیش...بیب اذیتت نمیکنم ، میخوام یکم باهات صحبت کنم″
تهیونگ گفت و جونگ کوک رو روی مبل گذاشت و خودش هم جلوش نشست.

″را-راججب چی؟″
جونگ کوک لبشو گزید و پرسید.

″واقعا..حسی بهم نداری؟″
تهیونگ با لحن مظلومی پرسید.

حسی بهش نداشت؟داشت؟نمیدونست.
اون باهاش همیشه خوب بود..اون دوستش داشت...اون مراقبش بود...حسی بهش نداشت؟
کیو گول میزد؟اونم بهش بی حس نبود.

تهیونگ آهی کشید:″فکر کنم جوابت ندارم باشه...پس..خودم میرسونمت خونت″
و خواست بلند شه که‌..

جونگ کوک دستش رو گرفت و کشیدش سمت خودش.
لباشو روی لب تهیونگ گذاشت و مک آرومی بهش زد.
جرعت حرف زدن راجبش نداشت ولی میتونست با عمل نشونش بده دیگه؟

سریع ازش جدا شد و صورتش رو با دستاش پوشوند.

تهیونگ بهت زده بهش نگاه میکرد ، الان بوسیده بودش؟
یعنی آره؟یعنی دوستش داشت؟!

″ک-کوکی؟″
آروم گفت.

جونگ کوک نفس لرزونی کشید و صورتش رو بیشتر پوشوند.

تهیونگ هولش داد روی مبل و روش اومد.
دستاشو کنار زد و کاری که جونگ کوک شروع کرده بود رو ادامه داد.

مک محکمی به لب بالایی جونگ کوک زد و دستش رو لای موهای فندقی و نرمش کشید.
بعد از چند لحظه ، هردو نفس نفس میزدن.
″دوستت دارم..دوستت دارم″
تهیونگ زیر لب میگفت و همه جای صورت جونگ کوک رو میبوسید.

″ت-تههه″
جونگ کوک بین اون بوسه های شلخته ای که روی صورتش میومدن ، گفت.

″جونم؟″
تهیونگ گفت و از روش بلند شد.

جونگ کوک چیزی نگفت‌..چیزی نداشت بگه‌.
تهیونگ هنوز باورش نمیشد ، انتظار داشت وقتی از جونگ کوک میپرسه ، جوابش چندتا فحش باشه.

لحن تهیونگ عوض شد:″راستی..از الان رسما دوست پسرتم″

جونگ کوک چشم غره ای رفت و تهیونگ ریز خندید.


واسه اسمات زوده۱:
هع هع هع هع‌..*خنده شیطانی اسهال*

با تشکر از emina_040602 عیزم واسه کاور فیک~

🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌Where stories live. Discover now