97

6.1K 897 116
                                    

وقتی صدای باز شدن قفل در رو شنید ، برگشت سمت در.
تهیونگ درحالی که دستاش پر بود داخل خونه اومد و با پاش در رو بست.

″من اومدم خــــونـــه!″
تهیونگ داد زد.

″فهمی-فهمیییددم″
جونگکوک پوکر گفت.

″خوش آمد نمیگی به همسرت؟″
تهیونگ گفت و خرید ها رو توی آشپزخونه گذاشت.

″ه-هممسسرم خخ-خخوش اومد″
جونگ کوک با لحنی که تهیونگ میخواست ، گفت.

″اوه یس بیبی...همینه...راستی داشتم فکر میکردم امشب بیکار نمونیم و بریم پارتی هیونا؟یکم حالشو میگیرم میخندیم″
تهیونگ با لحن دیوثی گفت و جونگ کوک شونه ای بالا انداخت:″ه-هررچیی خخ-خخودت میخخوای..تتولد توئه″

″یس بیبی!قراره حسابی بهش بخندیم!پیام بده به هوسوک و نامجون و سوکجین هیونگ‌..جیمین و یونگی صددرصد هستن...قراره حسابی بخندیم″
تهیونگ با لحن دیوث تری گفت و سمت اتاق رفت تا لباساشو عوض کنه.

″ب-باشه..هو-هوسسوک هییونگ الا-الان دانشش-دانشگگاهه″
جونگکوک گفت.

″پس تو گپ بگو بهشون″
تهیونگ از تو اتاق داد زد.

″بباااااااششه″
جونگکوک هم داد زد و گوشیش رو برداشت.

شاید واقعا خوش میگذشت؟یکم میتونستن بخندن.
هوسوک که پایه بود صددرصد و میموند نامجون و سوکجین.
سوکجین میومد...مشکل نامجون بود که نمیخواست کسی رو مسخره کنه.

شاید این دفعه نامجون هم پایه بود؟

گوشیش رو برداشت و سمت گپ [کیم فمیلی و البته جانگ و جئون]
رفت.



[کیم فمیلی و البته جانگ و جئون]

جونگ-بانی-کوک:
هیونگززززز!!!!!!

ددیِ جونگکوک-و دوست دختر هوسوک-:
عه سلام:|

جونگ-بانی-کوک:
لقبای جدید کار هوسوک هیونگه؟:|

هو-دلقک-سوک:
این لقبای چرت و پرت چیههههههههه😐

سوکجین زیبای همه ی جهان:
اوه هی بچز...لقبا کار منه...خوشگلن نه؟

نامجونیِ سکسی:
مجبورم میکنین سایلنت کنم گوشیمو:/

جونگ-بانی-کوک:
امشب تهیونگ میخواد کرم ریزی کنه توی یه پارتی...کی میاد؟

هو-دلقک-سوک:
مننننننن

سوکجین زیبای همه ی جهان:
من!

نامجونیِ سکسی:
بستگی داره کی باشه...ولی...تقریبا هستم

ددیِ جونگکوک-و دوست دختر هوسوک-:
یونگی و جیمین رو ادد میکنم

‌سوکجین زیبای همه ی جهان:
فامیلیشون چی بود؟پارک و مین؟

ددیِ جونگکوک-و دوست دختر هوسوک-:
آره

[کیم فمیلی و البته جانگ و جئون و پارک و مین]
 

جونگ-بانی-کوک:
خیلی طولانی نشد..؟:/

نامجونیِ سکسی:
اسمو..😂😂



سلام

لاویوال

خدافظ

🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌Where stories live. Discover now