151

4.2K 658 63
                                    

"پیس پیس"
جونگ کوک صدایی شنید و سرش رو بالا آورد ، همه داشتن صحبت می کردن ، کی بود؟؟
"پیسسس پیسسس"
این دفعه شخص پیس رو طولانی تر گفت.

بازم نفهمید صدا از کیه ،کم کم داشت میترسید ،خونه هوسوک جن داشت؟!

"احمق حتما باید داد بزنم؟؟گمشو بیا اتاق کارت دارم"
صدای هوسوک رو کنار گوشش شنید و کمی توی جاش پرید ،نگاه بقیه روشون اومد و جیمین مشکوک گفت:"چیکارش داری؟!"

"میخوایم یکم صحبت کنیم!"
هوسوک با جدیت گفت و هم جونگ کوک و هم تهیونگ میدونستن موضوع صحبت های خصوصی هوسوک چیه.

'کشتن کیم تهیونگ'

درست حدس زدید!
جونگ کوک همراه هوسوک داخل اتاق رفت و هوسوک در رو بست.
"جونگ کوک!!فکرامو کردم...یه میلیون دلار میدم اگه بکشیش!"
هوسوک گفت و جونگ کوک پوکر گفت:"می-میشه بگی کِی پولدار شدی نفهمیدم؟"

"من پولدار نشدم ، دوست پسرای پولدار دارم"
هوسوک گفت و با غرور پوزخند زد.

"لعنتی!"
جونگ کوک گفت و خندید.

"نخند ، شاید بالا تر هم بردم اگه جسدشو تحویلم بدی ،دوست دارم سرشو بزنم به دیوار خونه ام و وقتی کنار شومینه نشستم با لذت قهوه ام رو بخورم و به کله ی تهیونگ نگاه کنم"
هوسوک مشغول خیال پردازی شد و جونگ کوک ترسید ، هوسوک سادیسمی ای چیزی بود؟

"یا مسیح! هوسوک آروم باش!"
جونگ کوک گفت و تکونش داد.

هوسوک لبخند کجی زد:"من خوبم ، من خوبم ، من عالیم"
جونگ کوک بیشتر ترسید:"سوک به خودت بیا!پس کو اون بخ-بخشندگی ای که همیشه داشتی؟"

"خودت داری میگی داشتم ، تهیونگ صفت بخشندگی رو از من گرفت"
هوسوک با لحن دردناکی گفت.

جونگ کوک بغلش کرد:"اشکال نداره هیونگ ، یادت میره بعدا"

هوسوک هولش داد:"به من نزدیک نشو!تو دوست پسر اون عوضی ای!!بی خود نبود بهت میگفتم نزدیکش نشو!"
جونگ کوک اخم متفکری کرد:"کِی گفتی؟"

هوسوک هم کمی فکر کرد و وقتی نتیجه ای نگرفت ، گفت:"اِهه..نمیدونم ولی الان گفتم دیگه"

جونگ کوک خندید:"باشه باشه...ام-امشب قراره چیکار کنیم دیگه؟"

"هیچی ، شما گم میشین خونتون بقیه میمونن"
هوسوک گفت و از اتاق بیرون رفت.

جونگ کوک خندید و پشتش از اتاق بیرون اومد ، هوسوک داد زد:"پاشین خودتونو جمع کنین میخوایم بازی کنیم!"

تهیونگ گلوشو صاف کرد:"چه بازی ای ، استاد؟"

"به تو ربطی نداره ، گمشید کنار منم بشینم"
هوسوک گفت و کنار جیمین نشست.

جونگ کوک وقتی دید جایی واسه نشستن نمونده ، آهی کشید و تهیونگ به پاش اشاره کرد.
جونگ کوک شونه ای بالا انداخت و سمت تهیونگ رفت و روی پاش نشست.

"داداش اینجا جای سکس نیست ، این خونه پاکه!!"
هوسوک سریع گفت و یونگی ابرویی بالا انداخت:"مگه باکره ای؟"
هوسوک پوکر برگشت سمتش:"معلومه که نه!تا حالا کسی رو خونه ی خودم نیاوردم"

جونگ کوک با صدای بلند خندید:"هیونگ تو یه فاکر سینگلی!"
هوسوک با غرور خندید:"نه عزیزم یادت رفته؟سینگل که نیستم هیچی ، دوتا دوست پسر هم دارم"

تهیونگ زیر گوش جونگ کوک زمزمه کرد:"انقدر سینگل بوده تمام زندگیش طاقت نیاورد رفت تو کار تریسام"
جونگ کوک ریز ریز خندید و تهیونگ همونجا رو بوسید.

"خب ،میخوایم جرعت حقیقت بازی کنیم"
هوسوک گفت و نامجون وحشت کرد ، اون بازی شیطانی بود.

سوکجین و جیمین با ذوق دست زدن:"آرههه"

هوسوک نیشخندی زد:"برای شروع از کیم تهیونگ شی میپرسیم ، جرعت یا حقیقت؟"

🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌Where stories live. Discover now