جونگ کوک به سختی موفق شده بود تهیونگ رو بیرون کنه تا برای ساعت دوازده شب که رسما تولدش شروع میشد ، خونه رو آماده کنن.
تهیونگ اصلا راجب تولدش حرف نمیزد و خیلی شاد و شنگول بود با این که از چیزی خبر نداشت.
اصلا انگار یادش نبود تولدشه ؛ جونگ کوک به سختی تونسته بود اون رو راضی کنه که چند ساعت به بهونه ی خرید چندتا چیز بره بیرون.
جونگ کوک به عنوان کادو براش یه انگشتر کاپلی خریده بود تا دوتایی استفاده کنن ، اونجا میتونست بگه که تهیونگ رو دوست داره.
تهیونگ کلی غر زد ولی جونگ کوک بهش یه لیست خرید خیلی طولانی که تهیونگ حتی اسم بعضی ها رو حتی نشنیده بود ، بهش داد.
با صدای در ، فهمید سوکجین و نامجون اومدن.
در رو باز کرد و با دیدن هیونگاش با دستای پر ، لبخند زد:″س-سسلاممم″
سوک جین لبخند خوشگلی زد و جلو اومد:″سلام جونگو...ددیت رو بیرون کردی دیگه؟″
جونگ کوک چشم غره رفت:″آ-آرره″
خرید ها رو از دستشون گرفت و نامجون سلام کرد:″ هی .. چطوری بیبی کوک؟″
″خ-خخوبم هییوننگ″
جونگ کوک با لبخند گفت و خرید ها رو روی میز گذاشت.
″باید خونه رو تزئین کنیم..کس دیگه ای هم میاد؟″
نامجون پرسید.
″آ-آآرره..هییونگگم..اس-اسسمش هوس-هوسوکه″
جونگ کوک گفت و سوکجین اخم کرد:″داری به ما خیانت میکنی جونگو؟هیونگ دیگه ای داری؟″
جونگ کوک خندید و چیزی نگفت.
همون موقع بازم صدای در زدن اومد و وقتی در رو باز کرد هیونگش با لبخند درخشانش که جونگ کوک حس کرد چشماش کور شده ، گفت:″جووونگووووو...دوست پسرِ دوست دخترممممم″
و بغلش کرد.
دستش چندتا گل بود و کادو ؛ گل برای تزیین بود چون جونگ کوک میدونست تهیونگ به گل ها علاقه داره.
″هیی-هییوننگگگ″
جونگکوک گفت و هیونگش رو بغل کرد وقتی هوسوک چیزایی که دستش بود رو روی میز گذاشت.
****
تهیونگ پوفی کشید و خرید های توی دستش رو نگاه کرد ، دستاش درد گرفته بودن اونقدر زیاد بودن.
جونگ کوک این همه چیز رو میخواست چیکار؟حس میکرد ازدواج کردن.
در زد ولی کسی باز نکرد ؛ پوفی کشید پ خرید ها رو به سختی روی زمین گذاشت و در رو باز کرد.
وقتی خونه ی تاریک رو دید ترسید ، نکنه جونگکوک بلایی سرش اومده باشه؟!
خرید ها برداشت و سعی کرد فکر کنه جونگ کوک توی اتاق خوابش برده.
در رو با پاش بست و چراغا رو روشن کرد که...
″تولدت مبارک کیم تهیونگ!!!!″
YOU ARE READING
🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌
Fanfiction[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK
