9

9.5K 1.7K 361
                                    

تهیونگ:
امروز اردوعه~

خوشگل تنگ:
اره میدونم.

تهیونگ:
و میدونی و هنوز نیومدی توی دانشگاه.

خوشگل تنگ:
من تو راهم ، میدونی؟ترافیکه.

تهیونگ:
باشه ، منتظرتم.

خوشگل تنگ:
لازم نیست منتظرم باشی.

تهیونگ:
باشه:(

خوشگل تنگ:
ناراحت نشو لطفا ولی من الان رو مود خوبی نیستم.

تهیونگ:
چرا؟

خوشگل تنگ:
مهم نیست.

خوشگل تنگ:
فکر کنم پنج دقیقه دیگه برسم ، برو پیش دوستت یونگی.

تهیونگ:
مهمه و باشه.


Seen

با عجله وارد دانشگاه شد و تونست تعدادی از اتوبوس ها رو ببینه.
آهی کشید و کلاه سویشرتش رو بیشتر پایین کشید تا صورتش معلوم نباشه.
اصلا نمیخواست شایعه ی توی یه گنگ مواد یا قاچاق بودنش توی همه جا بپیچه.
اونا خوب شایعه میساختن.

چیزی نخورده بود ولی توی کیفش یه کیک بود و.. خب پس مشکلی نبود.

سمت اتوبوسی که باید میرفت ، رفت و داخل شد.
چند تا دانشجو بودن و هنوز همه نیومده بودن.

با دیدن تهیونگ و یونگی ، کلاه رو بیشتر پایین کشید و سرشو پایین انداخت.
سمت آخرین صندلی اتوبوس رفت و نشست.
نمیخواست توی دید باشه.

با صدای تهیونگ توی دلش داد زد:′شت′

″جونگ کوک بیبی ، چطوری؟″
تهیونگ که دوتا صندلی جلو تر بود ، برگشته بود سمتش و پرسیده بود.

صندلی جلوش خالی بود و تهه دلش دعا میکرد تهیونگ نیاد اونجا بشینه ولی...یه قسمت خیلی کم ازش میخواست تهیونگ بهش توجه کنه.

جوابشو نداد.
لبای تهیونگ آویزون شد و برگشت سمت یونگی.





خوشگل تنگ:
فکر کنم گفتم توی ریل لایف باهام صحبت نکن‌.

تهیونگ:
چرا؟:(

خوشگل تنگ:
لطفا ناراحت نشو ، باشه؟ببخشید ولی من فقط نگرانم.  و واسه سوالت ، حالم خوبه.

تهیونگ:
نگران چی؟

خوشگل تنگ:
هیچی.

تهیونگ:
حداقل سرتو بلند کن صورتتو ببینم.

خوشگل تنگ:
لازم نیست ، اوه جیمین داره میاد سمت یونگی ، میتونی یکمی اذیتش کنی.

تهیونگ:
اوه آره .. فعلا بای میرم اذیتش کنم.

Seen

گوشی رو انداخت توی کوله اش و به کف اتوبوس زل زد.
کاش حداقل یه دوست داشت.
ولی مشکلش باعث میشد خجالت بکشه با کسی صحبت کنه.

درسته ، اون لکنت داشت.

بعضیا میگفتین لاله..دیگه انقد ظالم نیستم قابلیت ناله کردن رو ازش بگیرم😂..

🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌Donde viven las historias. Descúbrelo ahora