تهیونگ:
باهام ازدواج میکنی؟بیبی بانی:
ها؟!تهیونگ:
باهام ازدواج میکنی؟!بیبی بانی:
آره|
نهتهیونگ:
من که میدونم نظرت آره اس۱:تهیونگ:
من تورو داشته باشم دیگه هیچی از دنیا نمیخوام~بیبی بانی:
این دفعه اسکرین شات میگیرم برای کارما میفرستم.تهیونگ:
😂😂😂بیبی بانی:
خوابم میاد-_-تهیونگ:
چرا؟بیبی بانی:
چون خوابم میاد...|:تهیونگ:
نه منظورم اینه چرا؟چرا انقدر خوردنی ای؟:>بیبی بانی:
این که بگم ′خوابم میاد′ منو خوردنی میکنه؟تهیونگ:
تو هرکاری بکنی خوردنی ای:>بیبی بانی:
اوهتهیونگ:
با من ازدواج میکنی؟:>بیبی بانی:
آره میکنم..بکش بیرون..خوابم میاد-_-تهیونگ:
برو بخواب.بیبی بانی:
خیلی دلم میخواد انجامش بدم ولی باید درس بخونم فردا امتحان دارم.*خمیازهتهیونگ:
اووه بیبی...استاد پارک میخواست امتحان بگیره دیگه؟بیبی بانی:
آره.تهیونگ:
برو بخواب فردا سر امتحان بهت میرسونم.بیبی بانی:
واقعا؟!تهیونگ:
آره..برو بخواب.بیبی بانی:
شب بخیر ددی:>تهیونگ:
الان شدم ددی؟😂تهیونگ:
شبت بخیر.
Seen
#به_نویسنده_رحم_کنیم
#او_هم_به_انگشتان_خود_نیاز_دارد
![](https://img.wattpad.com/cover/243561872-288-k479774.jpg)
YOU ARE READING
🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌
Fanfiction[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK