هوسوک:
تو چته؟چرا انقدر سرد شدی؟!نینا:
هوسوکا...من...نینا:
فقط..نمیدونم چطور بهت بگم..هوسوک:
چیو؟؟نینا:
امشب...امشب ازدواج میکنم هوسوکا...من ناامید شدم...دیگه تلاش فایده نداره..هوسوک:
چی؟!!!هوسوک:
چی داری میگی؟!هوسوک:
نینا؟؟؟با توام!!نینا:
...هوسوکا..بهتره جدا شیم..هوسوک:
چی؟نه نه نه نه...نینا:
بهتره...حضوری صحبت کنیم..نظرت چیه؟برای آخرین بار..هوسوک:
اره اره خوبه...کجا بیام؟نینا:
*** بیا اینجا ، منتظرتم..یه ساعت دیگه..هوسوک:
باشه عزیزم نگران هیچی نباش.
Seen
″عزیزم ، یه ساعت میرم بیرون و زود میام″
تهیونگ گفت و لبای جونگ کوک رو بوسید.جونگ کوک لباش آویزون شد:″کجا میری؟تو تازه اومدی ته ته..″
جونگ کوک جدیدا به طرز عجیب و ترسناکی کیوت شده بود.تهیونگ لباش رو دوباره بوسید:″زود میام خوشگلم ، باشه؟فقط یه ساعت ، و من زود اینجام″
و لبخند زد.جونگ کوک دلخور سر تکون داد و گفت:″خیلی خب...برو ته ته...″
این کیوت بودن جونگ کوک داشت ترسناک میشد و تهیونگ نمیدونست چه بلایی سر جونگ کوک آرومش اومده ، جونگ کوک غر غرو شده بود و همش درحال ور رفتن با گوشیش بود ، البته خودش هم کم نداشت..کلاسای زوری یونگی.وقتی تهیونگ بیرون رفت ، جونگ کوک عوق الکی ای واسه لوس کردنای خودش ، زد:″چقدر سخته این کارایی که ج-جین هیونگ میگه...″
زمزمه کرد و گوشیش رو برداشت و وارد گپ [کلاس های آموزشی کیم و پارک] شد.
[کلاس های آموزشی کیم و پارک]
استاد کیم:
خب؟؟آنلاینی جئون؟!شاگرد کوک:
هیونگ واقعا لازم نیست انقدر سخت گیری کنی...استاد کیم:
ساکت شو!من واسه ی تو استاد کیم ئم وقتی کلاس داریم ، حالا بگو تاپت داره چیکار میکنه؟؟
![](https://img.wattpad.com/cover/243561872-288-k479774.jpg)
YOU ARE READING
🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌
Fanfiction[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK