″هیونگ وا-واققعا لاز-لازمه مش-مششرروب بخخورم؟″
جونگ کوک پرسید.سوکجین دستش که دور شونه ی جونگ کوک بود رو برداشت:″هی پسر انقدر افسرده نباش ، اصلا تا حالا مست کردی؟این کیف میده پسر و اینجا یه بار بزرگ و معروفه...تنها شانسم از زندگی پولدار بودن نامجونه″
و خندید.نامجون پوفی کشید:″حس میکنم بخاطر پولم اعترافمو قبول کردی″
سوکجین لباشو آویزون کرد و دستشو دور گردن نامجون حلقه کرد:″نامجونااا؟این چه حرفیه ، من عاشقتم″
و لبای نامجون رو کوتاه بوسید.جونگ کوک با لبخند محوی نگاهشون میکرد.
هیونگاش خیلی شیرین بودن.یه نگهبان غولتشن جلوی در ایستاده بود و یه فرش قرمز ، هی مگه اونا سلبریتین؟
دست نامجون روی کمر سوکجین بود.نگهبان نگاه بدی به جونگ کوک انداخت و با صدای کلفتش گفت:″زیر هجده سال نمیتونه وارد اینجا بشه!″
نامجون ابرویی بالا انداخت:″اون بالای بیسته ، تو باید بری کنار″
نگهبان مشکوک بهشون نگاه کرد و کنار رفت.جونگ کوک بی هیچ حرفی پشت اونا میرفت.
کم کم صدای اهنگ شنیده میشد و جیغای اونا ، خیلی شاد بودن ، نه؟جونگ کوک بین اونا احساس غریبی کرد و بیشتر به نامجین چسبید.
″اوه جونگوکیییی!!!ما بین این وحشیا نمیمونیم″
سوکجین به قصد راحت کردن خیال جونگ کوک گفت و در اصل داد زد ، صدای اونا خیلی بلند بود.پشت سر نامجون سمت قسمت ویآیپی رفتن و اوه.
مثل این که نامجون خیلی پولداره.نامجون بعد یکم حرف زدن ، تونست کاری کنه اون نگهبان بره کنار تا بتونن وارد قسمت وی ای پی بشن.
قسمت وی ای پی خلوت تر بود.بازم مست میکردن و دی جی بود ، رقص بود ولی آدمای کمتری بودن.
سمت یکی از میز ها رفتن و نشستن.
″اوکی گایز ، چی میخورین؟″
نامجون پرسید.″مم-من..مش-مششروب نمی-نمیخورم″
جونگ کوک گفت.سوکجین اخم کرد:″نمیشه که! باید بخوری ، عزیزم من تکیلا میخوام″
نامجون سر تکون داد:″اوکی بیب ، کوک برات یه چیز با درصد الکل کم میگیرم اذیت نشی″
جونگ کوک لبخند زد:″م-مرسی هییونگ″
نامجون لبخندی زد که چال گونه اش رو نشون داد و بلند شد تا چیزایی که میخواست رو بگیره.
″خب جونگوکی!..چخبرا؟دوست دختری چیزی؟دوست پسر؟چیزی نداری؟″
سوکجین با شیطنت پرسید.جونگ کوک خندید:″ن-نه هییونگ..سی-سینگگل ففور او-اور″
سوکجین خندید:″فکر نکنم البته ، تو خیلی خوشگلی کوک فکر کنم یه ددی یا مستر داشته باشی نه دوست دختر″
![](https://img.wattpad.com/cover/243561872-288-k479774.jpg)
YOU ARE READING
🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌
Fanfiction[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK