تهیونگ:
*ویس:جونگ کوکی تو خیلی خوشگلی*پسر مرموز:
لازم نبود ویس بگیری و توش انقدر داد بزنی:|پسر مرموز:
و ممنون...هی اون صدای آهنگه؟تو پارتی ای؟تهیونگ:
آرههه~تهیونگ:
من مستم.تهیونگ:
و یه چیزی توی شلوارم بیدار شده.تهیونگ:
و مامانشو میخواد ، اون ترسیده جونگ کوکی تو باید بیای کمکش کنی!تهیونگ:
پارتی جکسونم ، مطمعنم اون بهت گفت ولی تو حتی باهاش حرف هم نزدی.پسر مرموز:
حرفی ندارم واقعا😐پسر مرموز:
به اون تهیونگ کوچولویی که توی شلوارت بیدار شده و ترسیده بگو یه مامان دیگه پیدا کنه تا بره تو بغلش.تهیونگ:
نه اون مامان واقعیش رو میخواد جونگ کوکی ، تو باید بیای اینجا تا مادرش یعنی باسنت با بچش صحبت کنه ، اونا باید همو در آغوش بگیرن تا تهیونگ کوچولو آروم بشه.پسر مرموز:
من واقعا نمیدونم چرا دارم میخندم😂پسر مرموز:.
تو احمقی و وقتی مست میکنی احمق تر میشی ولی این باحاله ، من رو مود خوبی نبودم مرسی خندوندیم😂تهیونگ:
ته ته کوچولو مامانشو میخواد:(سوره ی ووت دهندگان آیه ی بیست و دو:
و کتاب آسمانی را برای شما ریدر ها آوردیم تا شما بخوانید و بیاموزید.
همانا کتاب آسمانی را خواندید بر روی آن ستاره ی پایین بزنید و خداوند را خشنود کنید.
![](https://img.wattpad.com/cover/243561872-288-k479774.jpg)
STAI LEGGENDO
🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌
Fanfiction[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK