154

4.3K 820 99
                                    

ددی ته:
این کلاس نبودی چرا؟

بیبی بانی:
کدوم؟آها...این کلاسمون یکی نیست که😐

ددی ته:
چرا هر بار فراموش میکنم؟://

بیبی بانی:
اشکال نداره😂

ددی ته:
کلاس بعدیمون با هوسوکه

بیبی بانی:
آره../:

ددی ته:
یه سوال...چرا هنوز جلوی کسی صحبت نمیکنی؟

بیبی بانی:
خب..چند وقت بعد از اون که توی دانشگاه مسخره ام کردن من خوب شدم و نمیخوام فکر بکنن من بخاطر حرفای اونا کاری کردم.

ددی ته:
اومم..باشه

بیبی بانی:
چرا پرسیدی؟؟

ددی ته:
همینطوری

بیبی بانی:
باشه

ددی ته:
میای امروز بعد دانشگاه بریم بیرون؟؟

بیبی بانی:
یه قرار؟؟تو تازه سرما خوردگیت خوب شده‌...البته تقریبا😂😔

ددی ته:
آره ، اوه من دیگه عمرا بستنی بخورم توی خیابون:|

بیبی بانی:
اوکی ، کجا میریم؟

ددی ته:
تو دلت میخواد کجا بریم؟؟

بیبی بانی:
الان بعد کلاس نریم ، خوابم میاد‌...

بیبی بانی:
بریم خونه...شب بریم بیرون.

ددی ته:
خیلی خوابت میاد؟؟

ددی ته:
اوکی شب میریم شام بیرون.

بیبی بانی:
اوهوم🥺

بیبی بانی:
مرسی ته ته♡

ددی ته:
کیوتتتتت گشعذتعصتهجفپقخمثهننسعگا

بیبی بانی:
آروم باش:||

ددی ته:
هنوز یه چیزاییت از روز اولی که چت کردیم عوض نشده:|..

بیبی بانی:
همینی که هست:/

ددی ته:
دوست پسر چند شخصیتی؟سکسیه.

بیبی بانی:
وایسا!!الان به من گفتی دو قطبی؟!

ددی ته:
...غلط کردم..چرا یونگی دیگه کلاس اموزشی نمیزاره؟؟درساش داشت به دردم میخورد..

بیبی بانی:
..بزار بریم خونه:>🤍

ددی ته:
...امروز خونه نمیام..

بیبی بانی:
راه فراری نیست ، ددی:>♡

ددی ته:
میام!

ددی ته:
فقط صبر کن یه زنگ بزنم مامان بابام خداحافظی کنم باهاشون برای آخرین بار..

بیبی بانی:
...من ترسناک نیستم:((((

ددی ته:
#چند_شخصیتی

ددی ته:
معلومه که نیستی بیبی..

بیبی بانی:
قرار شب سر جاشه؟:>

ددی ته:
آره...

بیبی بانی:
پس فعلا!










تهیونگ با تردید سمت گوگل رفت و سرچ کرد:
نشانه های چند شخصیتی بودن.
با فهمیدن این که جونگ کوک چند شخصیتی نیست نفس راحتی کشید ، صبر کن!
الان واقعا رفته بود گوگل از این مطمعن شه؟
با حالتی که توش 'وات د فاک' موج میزد ، به زمین خیره شد ، اثر اون شوک دیروز صبح بود؟(هوسوک روشون اب ریخت)








تهیونگ‌خر:
هیونگ ادامه ی کلاس هات رو نمیزاری؟:|

یونگی:
خوبم تو خوبی؟

تهیونگ‌خر:
:|هیونگ

یونگی:
چقدرم بهشون توجه می کردی:/

تهیونگ‌خر:
ناخوداگاه به دردم میخوردن😔😂

یونگی:
وقت ندارم

تهیونگ‌خر:
میخوای تمام ترفند هاتو روی هوسوک امتحان کنی؟؟

یونگی:
باهوشه لعنتی!!!!!!

یونگی:
اره

یونگی:
ولی کم مونده منو مجبور کنه ددی صداش کنم بجاش../:

یونگی:
چرا یه دوست پسر مطیع مثل مال تو گیرم نیومد؟:|

تهیونگ‌خر:
باید پز بدم الان؟

یونگی:
جرعتشو نداری😔🪓

تهیونگ‌خر:
یا خدا!باشه حالا چرا تَبَر؟:|

یونگی:
دیگه مزاحمم نشو🖤🪓

تهیونگ‌خر:
باشه:\..خیلی وقته به پیانوی توی خونه ام دست نزدی

یونگی:
خب که چی؟

تهیونگ‌خر:
هیچی ، خواستم اطلاع بدم

یونگی:
ممنون بابت اخبار به درد بخوری که هر روز بهم میدی

تهیونگ‌خر:
رو اعصاب شما رفتن وظیفست❤

یونگی:
بای..

[آیا از مسدود کردن تهیونگ‌خر مطمعن هستید؟]
[بله خیر]














سلام:')
بقران خودم خسته شدم انق سر ووت غر زدم:')

سوره ی واتپدیان آیه ی حضرت سونیا(ع):
همانا نمیدانید باید ووت دهید و نویسنده را خشنود کنید؟

حضرت سونیا(ع) میفرمایند:هرکس ووتی دهد ، فرشتگان تکه ای از قصر او را با طلا در بهشت می سازند.
کسانی که ووت ندادند و به جهنم رفتند ، به شیطان هجوم بردند و گفتند:تو ما را گمراه کردی و ووت ندادیم.
همانا شیطان گفت:به من ربطی ندارد شما گشاد هستید ، ولی هنوز وقت دارید تا ووت به قسمت های قبلی دهید و به بهشت بروید.
ووت دهید

لاویوال💜

شب یلداتون با تاخیر مبارک ، مسیج بورد گفتم ولی باز به اونایی که ندیدن میگم❤

بای🤍

🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌Where stories live. Discover now