ددی ته:
این کلاس نبودی چرا؟بیبی بانی:
کدوم؟آها...این کلاسمون یکی نیست که😐ددی ته:
چرا هر بار فراموش میکنم؟://بیبی بانی:
اشکال نداره😂ددی ته:
کلاس بعدیمون با هوسوکهبیبی بانی:
آره../:ددی ته:
یه سوال...چرا هنوز جلوی کسی صحبت نمیکنی؟بیبی بانی:
خب..چند وقت بعد از اون که توی دانشگاه مسخره ام کردن من خوب شدم و نمیخوام فکر بکنن من بخاطر حرفای اونا کاری کردم.ددی ته:
اومم..باشهبیبی بانی:
چرا پرسیدی؟؟ددی ته:
همینطوریبیبی بانی:
باشهددی ته:
میای امروز بعد دانشگاه بریم بیرون؟؟بیبی بانی:
یه قرار؟؟تو تازه سرما خوردگیت خوب شده...البته تقریبا😂😔ددی ته:
آره ، اوه من دیگه عمرا بستنی بخورم توی خیابون:|بیبی بانی:
اوکی ، کجا میریم؟ددی ته:
تو دلت میخواد کجا بریم؟؟بیبی بانی:
الان بعد کلاس نریم ، خوابم میاد...بیبی بانی:
بریم خونه...شب بریم بیرون.ددی ته:
خیلی خوابت میاد؟؟ددی ته:
اوکی شب میریم شام بیرون.بیبی بانی:
اوهوم🥺بیبی بانی:
مرسی ته ته♡ددی ته:
کیوتتتتت گشعذتعصتهجفپقخمثهننسعگابیبی بانی:
آروم باش:||ددی ته:
هنوز یه چیزاییت از روز اولی که چت کردیم عوض نشده:|..بیبی بانی:
همینی که هست:/ددی ته:
دوست پسر چند شخصیتی؟سکسیه.بیبی بانی:
وایسا!!الان به من گفتی دو قطبی؟!ددی ته:
...غلط کردم..چرا یونگی دیگه کلاس اموزشی نمیزاره؟؟درساش داشت به دردم میخورد..بیبی بانی:
..بزار بریم خونه:>🤍ددی ته:
...امروز خونه نمیام..بیبی بانی:
راه فراری نیست ، ددی:>♡ددی ته:
میام!ددی ته:
فقط صبر کن یه زنگ بزنم مامان بابام خداحافظی کنم باهاشون برای آخرین بار..بیبی بانی:
...من ترسناک نیستم:((((ددی ته:
#چند_شخصیتیددی ته:
معلومه که نیستی بیبی..بیبی بانی:
قرار شب سر جاشه؟:>ددی ته:
آره...بیبی بانی:
پس فعلا!
تهیونگ با تردید سمت گوگل رفت و سرچ کرد:
نشانه های چند شخصیتی بودن.
با فهمیدن این که جونگ کوک چند شخصیتی نیست نفس راحتی کشید ، صبر کن!
الان واقعا رفته بود گوگل از این مطمعن شه؟
با حالتی که توش 'وات د فاک' موج میزد ، به زمین خیره شد ، اثر اون شوک دیروز صبح بود؟(هوسوک روشون اب ریخت)تهیونگخر:
هیونگ ادامه ی کلاس هات رو نمیزاری؟:|یونگی:
خوبم تو خوبی؟تهیونگخر:
:|هیونگیونگی:
چقدرم بهشون توجه می کردی:/تهیونگخر:
ناخوداگاه به دردم میخوردن😔😂یونگی:
وقت ندارمتهیونگخر:
میخوای تمام ترفند هاتو روی هوسوک امتحان کنی؟؟یونگی:
باهوشه لعنتی!!!!!!یونگی:
ارهیونگی:
ولی کم مونده منو مجبور کنه ددی صداش کنم بجاش../:یونگی:
چرا یه دوست پسر مطیع مثل مال تو گیرم نیومد؟:|تهیونگخر:
باید پز بدم الان؟یونگی:
جرعتشو نداری😔🪓تهیونگخر:
یا خدا!باشه حالا چرا تَبَر؟:|یونگی:
دیگه مزاحمم نشو🖤🪓تهیونگخر:
باشه:\..خیلی وقته به پیانوی توی خونه ام دست نزدییونگی:
خب که چی؟تهیونگخر:
هیچی ، خواستم اطلاع بدمیونگی:
ممنون بابت اخبار به درد بخوری که هر روز بهم میدیتهیونگخر:
رو اعصاب شما رفتن وظیفست❤یونگی:
بای..
[آیا از مسدود کردن تهیونگخر مطمعن هستید؟]
[بله خیر]
سلام:')
بقران خودم خسته شدم انق سر ووت غر زدم:')سوره ی واتپدیان آیه ی حضرت سونیا(ع):
همانا نمیدانید باید ووت دهید و نویسنده را خشنود کنید؟حضرت سونیا(ع) میفرمایند:هرکس ووتی دهد ، فرشتگان تکه ای از قصر او را با طلا در بهشت می سازند.
کسانی که ووت ندادند و به جهنم رفتند ، به شیطان هجوم بردند و گفتند:تو ما را گمراه کردی و ووت ندادیم.
همانا شیطان گفت:به من ربطی ندارد شما گشاد هستید ، ولی هنوز وقت دارید تا ووت به قسمت های قبلی دهید و به بهشت بروید.
ووت دهیدلاویوال💜
شب یلداتون با تاخیر مبارک ، مسیج بورد گفتم ولی باز به اونایی که ندیدن میگم❤
بای🤍
YOU ARE READING
🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌
Fanfiction[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK