″میشه امشب هم بمونی؟″
تهیونگ پرسید.″نه...با-بابام عصصبی میششه″
جونگ کوک با افسوس گفت.″هرچی گفت با من...هیچ کس حق نداره بیبی منو اذیت کنه..بمون دیگه...تهیون رو میندازم توی هال روی مبل بخوابه و تو در آغوش ددی″
تهیونگ جمله ی آخرش رو با لحن دیوثی گفت.جونگ کوک بی صدا خندید و دل تهیونگ برای خنده ی خوشگلش ضعف رفت.
پس بی هیچ حرفی خم شد و خنده ی جونگ کوک رو بوسید.
تقریبا دندونای خرگوشیش شد.″تو خیلی خوشگلی...ولی نکته ی خیلی خوبش اینه که مال منی″
تهیونگ با صدای بم تر شده ای گفت.گونه های جونگ کوک قرمز شد و عقب رفت:″ب-برگردم خخونه بهتتره″
″نمیزارم بری~″
تهیونگ با لحن آهنگینی گفت و در پشت سر جونگ کوک رو با کلید روش قفل کرد و کلید رو توی جیبش گذاشت.″یااا...ت-تو نمییتونیی″
جونگ کوک غر زد و تهیونگ فقط لبخند مظلومی زد و سمت تهیون که داشت کارتون میدید رفت.″تهیون راننده ی مامان دقیقه ی ساعت دیگه میاد دنبالت...بابا رو راضی کردم زودتر گورتو گم کنی..اسکل″
تهیونگ با لحن بدی گفت و تهیون فقط خنده ی تمسخر آمیزی کرد:″نه که من خیلی دوست داشتم پیشت بمونم اوپا..تا الانم موندم بخاطر اوپا خرگوشی بوده″جونگ کوک اخم کرد ، اگه تهیون نمیموند پس چرا باید میموند؟
تهیونگ انگار ذهنش رو خونده باشه:″تو برای من میمونی بیبه...پیش ددی″
رو به تهیون داد زد:″فقط گمشو برو..دو دقیقه دیگه پایینه..خودم میبرمت اصلا.″
تهیون ادای تهیونگ رو در آورد و از روی مبل پایین اومد.
دیه آپ نمیکنم:/
هفت تا پارت توی یه روز؟بسه دیه:|
ŞİMDİ OKUDUĞUN
🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌
Hayran Kurgu[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK