″پشمک میخوای؟″
جیمین سمت جونگ کوک اومد و پرسید.جونگ کوک سرش رو به علامت ′نه′ تکون داد.
جیمین آهی کشید و سعی کرد به این که جونگ کوک جوابشو نمیده ، اهمیت نده.
تهیونگ کنار دوستاش داشت میخندید و تهیون کنار جونگ کوک نشسته بود و منتظر بود تا داداشش و دوستاش براش پشمک بیارن.
″اوپا؟چرا ساکتی؟″
تهیون پرسید.جونگ کوک دستشو روی سر تهیون کشید.
″چیز-چیزییی نییست″
آروم گفت و تهیون لباشو غنچه کرد.جونگ کوک فهمید این که بعضی وقتا تهیونگ میخواد چیزی بگه ، لباشو غنچه میکنه ؛ ارثیه.
″ولی اوپا صدای تو خیلی قشنگه...نباید ساکت بمونی″
تهیون گفت و جونگ کوک یه چیز دیگه هم فهمید.
اینجور تعریف کردنا هم ارثیه.جونگ کوک وقتی لحن بامزه ی تهیون رو شنید ، نتونست جلوی خودش رو بگیره و خم شد و لپ ورژن دخترونه ی تهیونگ رو بوسید.
″کییوت″
آروم گفت و تهیون با ذوق خندید:″تو کیوت تری اوپا خرگوشی″همون موقع ، تهیونگ و یونگی و جیمین با دست پر اومدن.
همشون دیده بودن جونگ کوک گونه ی تهیون رو بوسیده.
تهیونگ خوشحال بود خواهرش و جونگ کوک با هم کنار اومدن.
تهیون معمولا از همه بدش میومد.″خب خب...برای تهیون پشمک داریم و برای کوکیِ خودم شیرموز″
تهیونگ گفت و هردو به یه روشی ذوق کردن.جونگ کوک چشماش برق زد از خوشحالی و تهیون جیغ زد.
″مرسی اوپااا″
تهیون گفت و پشمکش رو گرفت.جونگ کوک هم لبخند خوشگلی تحویل تهیونگ داد.
یونگی و جیمین گرخیدن(پشماشون ریخت..میدونم دلتون تنگ شده بود۱:).
این همون پسر دارک و ساکت دانشگاه بود؟″دیگه برگردیم خونه″
یونگی گفت و تهیون نالید.
![](https://img.wattpad.com/cover/243561872-288-k479774.jpg)
YOU ARE READING
🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌
Fanfiction[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK