133

4.8K 670 125
                                    

″غذا چ-چی گرفتین؟؟″
جونگ کوک پرسید و برای خودش بین اونا جا باز کرد و نشست ؛ تهیونگ هم وسط نامجون و یونگی نشست.

یونگی پوکر گفت:″کوری؟پیتزاست دیگه″
تهیونگ وقتی دید جونگ کوک ناراحت شده اخم کرد:″هوی..درست حرف بزن باهاش″

انتظار داشت یونگی فحش بده ولی وقتی لبخند پر افتخار یونگی رو دید ، تعجب کرد:″داری یاد میگیری ددی بودن رو″
یونگی با افتخار زمزمه کرد و تهیونگ پوفی کشید و مثل خودش زمزمه کرد:″من ددی بودم تو نمیدونستی″

″آآههه...چقدر خوشمزست..حتی پیتزا های اینجا هم خوشمزه تره...فردا اول کجا میریم؟″
جیمین قسمت اول حرفاش رو آروم گفت و قسمت دومش رو بلند تر گفت.

″اِسکِله ی سانتا مونیکا*¹″
تهیونگ جواب داد و برشی از پیتزا رو توی دهنش گذاشت.

جیمین با چشمای قلبی:″واای..من عاشق اونجام″

جونگ کوک با گیجی:″کجا هست؟″

″یه جا که هم شهربازیه و هم ساحل″
هوسوک توضیح داد و جونگ کوک سر تکون داد.

جو دوباره ساکت شد که سوکجین پرسید:″فردا فقط سانتا مونیکا میریم؟جای دیگه ای نمیریم؟″

″چرا...رودئو درایو*²..یکم خرید میکنیم″
نامجون جواب دوست پسرش رو داد و سوکجین با ذوق:″واقعااا؟تا حالا اونجا نرفته بودم″

جونگ کوک بازم پرسید:″اونجا کجاست؟″

″یه خیابون واسه ی پولدارا که لباسای برند و چیزای مختلف رو با قیمت بالا میخرن..با این که همه چیزش گرونه ولی خیلی استقبال میشه″
تهیونگ با مهربونی به بیبیش توضیح داد.

″واو″
جونگ کوک واقعا براش جالب بود.

یونگی وقتی کلافگی هوسوک رو دید ،پرسید:″چی شده؟″

هوسوک پوفی کشید:″دوست دخترم جواب پیامم رو نداده..نگرانشم″
و برش دیگه ای از پیتزا رو برداشت.

تهیونگ نیشخند زد:″نترس جوابت رو میده...شاید داره غذا میخوره...یا دستش بنده...میفهمی که؟″
تهیونگ اشاره کرد و هوسوک نفهمید.

هوسوک متفکر سر تکون داد:″ممکنه اینطور باشه″

جونگ کوک وقتی غذاش تموم شد ، خمیازه ای کشید و تهیونگ گفت:″غذای منم تموم شد بیب...الان میریم بخوابیم″

بلند شدن و یونگی هم باهاشون بلند شد و دست تهیونگ رو گرفت:″بیا کارت دارم″
تهیونگ با گیجی دنبالش رفت و جونگ کوک مشغول شب بخیر گفتن به بقیه شد.

گوشه ای از اتاق بردش و با صدای آرومی گفت:″الان میبریش و میکنیش″
تهیونگ با حالت ′وات د فاک′ـی به یونگی خیره شد و گفت:″حالت خوبه؟داداش همه چی توی سکس نیست″

یونگی پوفی کشید:″نیست ولی تو اصلا نمیکنیش...فقط اون شب تولدت لنگ میزد″

″خب نمیخوام اذیتش کنم″
تهیونگ با ابرو های بالا رفته جواب داد.

″اصلا گمشو برو مرتیکه ی رمانتیک خر!″
یونگی غرید و برگشت پیش بقیه تا بشینه و ادامه ی غذاش رو بخوره.

تهیونگ هم گفت:″ما میریم دیگه...شبتون بخیر″
همه جوابش رو دادن و نگاه تهیونگ به جونگ کوک که به طرز کیوتی سعی میکرد خوابش نبره ، افتاد.

زیر لب ′کیوت′ـی گفت و دست جونگ کوک رو گرفت:″بریم بیب″



Santa Monica Pier

Rodeo Driv

ایا میدانستید نویسندتون همه ی این جا ها رفته؟۱:
لس انجلس زیاد بودم راستیتش...دروغ ندارم بهتون بگم...میخواید باور کنید میخواید نکنید...توی جی تی ای(GTA) زیاد توی لس انجلس میگشتم و بیشتر توی اِسکِله ی سانتا مونیکا بودم😂😂😔
یه سرچ‌ بزنید این دوتا مکان رو خاطراتتون با بازی جی تی ای زنده میشه اصن:)
والا..ما ک پول اینجور سفرا رو نداریم:/

🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌Where stories live. Discover now