6

9.9K 1.7K 234
                                    

تهیونگ:
اون اردوی علمی که میخوان ببرن ، میای؟

پسر مرموز:
آره.

تهیونگ:
میشه بیام نزدیک و صحبت کنیم؟

پسر مرموز:
نهههیههی

پسر مرموز:
منظورم نه هست..نمیتونی بیای.

تهیونگ:
من دیدم تو هول شدی ، خجالت میکشی با ددی آیندت صحبت کنی؟۱:

پسر مرموز:
نه من هول نشدم ، و تو ددی آینده ی من نیستی و اگه توی این جمع کسی قرار باشه ددی کسی باشه ، اون منم که ددی توام.

تهیونگ:
باشه:/

تهیونگ:
*مثلا قبول کردم*

پسر مرموز:
میدونی وسط کلاس داری باهام چت میکنی؟

تهیونگ:
آره ولی استاد احمق تر از این حرفاس.

پسر مرموز:
استادا حواسشون به من هست.

تهیونگ:
چرا؟

پسر مرموز:
به تو ربطی نداره.

تهیونگ:
ناراحت شدم...

پسر مرموز:
باشه.

Seen

پسر مرموز:
هی مرد ، واقعا ناراحت شدی؟؟

تهیونگ:
آره:((

پسر مرموز:
خب...ببخشید..

تهیونگ:
اوه مای گاد من باید از این اسکرین شات بگیرم و قاب کنم بزنم بالای تختم:)

پسر مرموز:‌
....وات د فاک داداش..

🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌Where stories live. Discover now