سوکجین هیونگ:
جوووونگ کووووککککککککسوکجین هیونگ:
بیا یکم درد و دل کنمبیبی جونگو:
چی شده؟!سوکجین هیونگ:
با نامجون دعوا کردمممم...اون به عشقم شک دارههههبیبی جونگو:
آخیسوکجین هیونگ:
همین؟؟آخی؟!بیبی جونگو:
چی بگم؟سوکجین هیونگ:
یکم دلداری بدهبیبی جونگو:
اوکیبیبی جونگو:
اینجا رو باش هیونگ!من بدبخت ترم!من مامانم ولمون کرده بابام معتاده بابام اذیتم میکرد بابام آخرین بار سعی کرد بهم تجاوز کنه مامانم دوستم نداشت بابام رو انداختن ده سال زندان و من یه لکنتی بدبختم که همه مسخرش میکنن...به خودت امیدوار شدی؟سوکجین هیونگ:
...من باید بهت دلداری بدم..بیبی جونگو:
😂😔
YOU ARE READING
🌌Do Not Look At Me_VKOOK🌌
Fanfiction[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK