_جانگکوک قرار نیست با سهامدارای سامسونگ شام بخوری که...
پسر کت و شلواری رو به روش دستی به کرواتش کشید و با اخم پرسید:
+مگه چشه؟؟
_عادی باش...مثه همیشه که تو عمارت میچرخی...منو نگاه کن...با این کت و شلوار و کروات داری داد میزنی که باید باهات رسمی برخورد کنند.
با ناراحتی کتش رو در آورد و روی مبل نزدیکش پرت کرد:
+خوبه؟؟؟
جین جلو تر رفت و رو به روش ایستاد...مدتی که به جای جیمین به شرکت میرفت جلسه ها و قرارهای ناهار مهم و زیادی رو با مرد رو به روش رفته و همیشه خونسردی و اعتماد به نفسش رو ستایش میکرد، طوری که همیشه دست بالا رو توی همه ی مذاکراتش داشت و با ابهت و جذبه ی فوق العاده ای صحبت میکرد اما امشب...
با خنده ی کوچکی دستش رو به سمت لباس پسر مقابلش برد که به طرز عجیبی باعث شوکه شدن جانگکوک شد...قدمی به عقب برداشت و اخمی کرد...جین اعتراض کرد:
_میخوام یکم اینو شل تر کنم.
و به کراوات قرمز دورگردنش اشاره ای کرد...جانگکوک با همون اخم روی صورتش قدم عقب رفته رو جلوتر اومد و اجازه داد جین استایل مورد نظر خودش رو پیاده کنه......
جین کمی کروات قرمز رو شل تر کرد و با باز کردن دکمه ی اول پیراهنش به مرتب کردن یقه ی بازش مشغول شد و بی توجه به پسری بود که با نفس حبس شده از بالا به دستهای ظریف و چشمهایی که روی قفسه ی سینه اش تکون میخوردند، خیره بود...
انگشتهاش برای حلقه شدن دورکمر باریک نزدیک به کمر خودش التماس میکردند و میتونست بوی خوش گل رز رو از موهای پسر حس کنه...لبهاش رو به داخل کشیده بود تا بدون اختیارش، موهای ریخته روی پیشونی پسر رو لمس نکنند و متوجه قطره ی عرقی که از گوشه ی شقیقه اش درحال ریختن بود، شد...قلبش تند تر از همیشه میزد و این همه حس و حال باهم برای جانگکوک بیش از حد غیرقابل تحمل بود...
سرش رو بالا تر برد و مثه کسی که بعد از مدتها زیر آب بودن، بالا اومده، نفس عمیقی گرفت و با نگاه دوباره به پسر موقهوه ای، اون هم اونقدر نزدیک به خودش، چشمهاش بسته شدند...
کار جین تموم شد و قدمی به عقب برداشت...پسر مومشکی سریع چشمهاش رو باز کرد:
+تموم شد؟؟
لبخندی به مرد عضلانی رو به روش زد و جواب داد:
_آره میتونیم بریم.
.
جین از قبل سر وعده ی ناهار اعلام کرده بود که برای شام ارباب عمارت به اونها ملحق میشه و همین باعث شده بود که برای وعده ی شام تعداد زیادی از کارکنان عمارت سر تایم مخصوص حاضر باشند...
YOU ARE READING
your pride
Fanfictionمن بدترین کسی بودم که میتونستم گیر هرکسی بیوفتم اما مقابل تو،تمام تلاشمو کردم که بهترین باشم کاپل اصلی:کوکجین کاپل فرعی:یونمین