تررررررررقققققق...
صدای بلندی که از سمت پذیرایی می اومد، باعث شد که چاقوی دست جیمین از دستش رها شده و با بشقاب زیر دستش برخورد کنه...همونطور که به سمتش نگاه میکردم صدای داد و فریاد جیوون رو داخل پذیرایی شنیدم:
*چیکار داری میکنی؟؟این سومی بود که ترکوندی.
÷به جاش ده تای دیگه رو باد کردم.
صدای بی حوصله ی یونگی از سمت مقابلش اومد و باعث خنده ی کوچیک من و جیمینی که داشتیم کیک درست شده رو تزئین میکردیم شد.صدای غر زدن خواهرم بازهم بلند شد:
*کدوم ده تا...کلش سه تا رو باد کردی سه تا روهم ترکوندی..
÷توچرا حرص میخوری مگه توخریدی.
همونطور که بادکنک دیگه ای رو برمیداشت، گفت که باعث سفت شدن فک جیوون شد:
*من نخریدم ولی چان خریده...میدونی چان کیه و چیکاره ی من میشه؟؟؟
بی تفاوت شونه ای بالا انداخت و جواب داد:
÷نه نمیشناسمش.کی هست؟
و همین حرف مصادف شد با بالاتر رفتن سر و صدای جیوونی که تمام صفات خوب و برازنده ی دوست پسر قدبلندش رو روی سر یونگی، هوار میکرد...
همراه با بحث اون دونفر، میخندیدم و خامه رو صاف میکردم که صدای زنگ در بلند شد...
با نگرانی به جیمین نگاه کردم.
قرار نبود الان برسند...ساعت تازه پنج شده بود و هارا ونامجون قرار بود تا هفت سرگرمش کنند...
ترسیده و سراسیمه به سمت آیفون سفید رنگ نزدیک شدم و نگاهم رو به اسکرین روش دادم و با دیدن چهره ی شخص پشت تصویر با خیال راحت، نفسم رو بیرون فرستادم:
_جیوون، چانه...مگه نگفت دیرتر میاد؟
دکمه ی باز کردن در رو زدم و به سمت آشپزخونه برگشتم...جیوون در حالیکه نگاه اخم آلودی به سمت یونگی مینداخت بلند شد و به سمت در دوید...
لحظه ای بعد در باز شد وپسر قد بلند، در حالیکه کمی خم شده بود با وسایل دستش داخل آغوش خواهرم فرو رفت...
از آشپزخونه سرم رو بیرون کردم و بلند پرسیدم:
_چی شد زود اومدی؟؟؟
#ووک بهم کمک کرد زودتر بازدیدا رو تموم کنم...خریدای فردا شبم تکمیل شدند، برای همین زودتر تونستم بیام.
×خوبه برو الان به دوست دخترت کمک کن تا کمتر به دوست پسر من بپره.
جیمین در حالیکه به مرد خندانی که با یک دستش جیوون رو حمل میکرد، دست میداد، گفت و به یونگی اخم کرده اشاره ای کرد...
نگاهم رو از اون چهار نفر گرفتم و به اطراف دادم...همه چی تقریبا آماده بود و فقط باید تزئینات رو وصل میکردیم...
YOU ARE READING
your pride
Fanfictionمن بدترین کسی بودم که میتونستم گیر هرکسی بیوفتم اما مقابل تو،تمام تلاشمو کردم که بهترین باشم کاپل اصلی:کوکجین کاپل فرعی:یونمین