22: ℍ𝕚𝕕𝕕𝕖𝕟 ℂ𝕒𝕧𝕖

154 42 71
                                    

(ویلای پارک ها در دامنه ی کوه )

جیلین تحت فشار بود.

از طرفی پدرش مدام درخواست میکرد تا از وضعیت با خبر بشه از طرفی ، ارتباط جیمین با گرگش قطع بود و نمیتونست به درستی از باندش استفاده کنه .

ولی از همه ی این ها بد تر نگرفتن هیچ خبری از محافظ ها بود.

بین محافظ های خاندانشون این معمول بود که با کمک تکنولوژِی خاصی که به لطف جیم و خودش و چنتا دانشمند دیگه از پک خودشون طراحی شده بود و  فقط پک پارک داشتنش همیشه با مرکز در ارتباط باشن.

به طور ساده اون دستگاه باعث ایجاد یک شبه باند قوی تر بین گرگ محافظ ها و سازمان میشد که جدا از وسایل ارتباط نظامی معروف و قوی باید همیشه همراهشون میبود و بیشتر به ارتباط گرگ ها مرتبط بود و نقطه ی قوتش هم همین بود که نیمه ی گرگ محافظ ها رو هم پوشش میداد.

اما عجیب این بود که جیلین با چک کردن اون جز با دریافت حس عمیق درد از تک تک اون گرگ ها و دریافت علائم حیاتیشون چیز درستی دریافت نمیکرد.

میتونست از سطح فرمون هاشون متوجه بشه که انگار همه با هم زیر موج عجیب قدرتی قرار گرفتن اما این موج قدرت رو درک نمیکرد.

چطور همچین قدرتی وجود داره که بتونه گرگ هایی که مدت ها برای هر فشاری به خودشون و نیمه ی انسانیشون اماده شدن توی مدت زمان کوتاهی مجبور به تسلیم شدن کنه.

شاید محافظ های اون ها بهترین بین شیفتر ها نبودن اما با این حال هنوز هم آموزش دیدن که در فشار قدرت آلفا های قالب پک های رقیب مقاومت و تلافی کنن.

حتی ضعیف ترینشون هم مدتی مقاومت میکرد اما نمودار ضربان قلب، فرمون و... نشون از تسلیم سریع نیمه های گرگ محافظ ها در برابر اون نیرو ی عظیم رو نشون میداد.

جیلین نمیدونست اونجا چه خبره که محافظ ها به اون سرعت تسلیم شدن ولی باید متوجه میشد.

حالا دو راه داشت:
یا باید خودش میرفت میدید چه خبره!
یا باید پک جئون رو حک میکرد تا از طریق اونها و به کمک اطلاعاتی که اونها از افرادشون میگرفتن بتونه متوجه موقعیت بشه.

 این برای اون کار سختی نبود، البته اگر طرف حسابش پک محافظ اصلی نبود.

شاید افرادی بین رده های پایین پک جئون پیدا میشد که بشه خریدشون ولی فقط از طریق اونها به چیز هایی دست پیدا میکنی که از نظر اونها خطری برای پکشون نداشته باشه .

 با همه ی حماقت ها، طمع ها و جاه طلبی هاشون اون گرگ ها طوری آموزش دیده بودن که هیچ وقت پکشون رو به بقیه ی پک ها ترجیح ندن اونها درست مثل افراد نظامی انسان های عادی بودن ولی با یه ارتباط شدید گرگی بینشون بود.

Fate or Folly?Where stories live. Discover now