29: 𝕋𝕖𝕝𝕝 𝕐𝕠𝕦𝕣 𝕊𝕥𝕠𝕣𝕪 ³

127 35 22
                                    

وقتی من یواشکی در اون سوئیت رو باز کردم اونها ...

خب به نظرم از اون قسمت بگذریم بعد از رابطشون من منتظره به خواب رفتن یا تغییر و شیفت اون آلفا موندم.

مطمئن بودم مشکلی توی نقشم پیش نمی یاد چون تمام مدت توی راهم به اون هتل به احتمالات فکر کرده بودم.

حتی قبل رفتن به سمت هتل از کارمند های بیمارستانی شیفتر که برای‌ رفع مشکلات اومده بودن کاهنده های فرمون گرفته و خورده بودم تا وقتی می خوام چکششون کنم رایحه ام آلفای داخل رات رو حساس ، عصبی و یا بیدار نکنه.
ولی خبر نداشتم اصلا نیاز به این کار ها نبود.

اون آلفا انگار توی تایم بین موج های راتش وقتی هنوز هم توی حالت گرگش موند و زمانی که خواهرم به خواب عمیقی رفته یا بیهوش شده بود براش اعتراف کرد که از خونش استفاده کرده و به کمک یه دوست یه طلسم درست کرده.

مدام عذر خواهی میکرد و میگفت نمیزاره اون انسان به خواهرم صدمه بزنه و از هر دوشون محافظت میکنه اون زمان احمق بودم و فکر میکردم منظورش خود انسانش و خواهرم بود.

اون مدام التماس میکرد و چیز هایی رو برای خواهر بیهوشم تعریف میکرد که من درست نمیفهمیدم.

فقط فهمیدم هر کاری که نیمه ی انسان اون گرگ و به اصطلاح دوستش که مشخصا یه ساحره از قبیله اش بود قراره به خواهرم آسیبی برسونه.

آلفای زن دستی لای موهاش های نیمه بلندش کشید.

":اون زمان انقدر عمیق با اصطلاحات جادوگر ها و ساحره ها آشنا نبودم و نمی فهمیدم اون طلسم که گرگ به سرعت ازش حرف میزنه چیه و قراره چیکار کنه چون به هر حال من همیشه یکی از خواهرهام رو کنارم داشتم تا هر وقت که چیزی رو در مورد ساحره ها و جادوگر ها نفهمیدم برام توضیح بدن.

از طرفی برعکس یانگ که مثل من چیزی از جادو توی خونش نبود ولی علاقه به یاد گیری در مورد جادو داشت علاقه ای به این کار و اصطلاحات بی نهایت زیادش نداشتم.

پس همیشه به اون دو نفر متکی بودم تا توی چنین مواردی در صورت لزوم اقدام کنن و از خطرات آگاهم کنن پس من وقتم رو برای جمع آوری دانش توی حوضه های دیگه می کردم.

دقیقا همین موقع بین تعریفات زن تهیونگ با شنیدن این جمله که یونگ سون هیچ نیرویی توی رگ هاش نداره به این فکر می کرد که پس این زن اگر هیچ جادو و یا نیرویی توی رگ هاش نیست پس لیاقت و توانایی های پایه برای سرپرستی پک حانگ رو نداره پس چطور تا حالا توی مقامش مونده؟

پک جانگ همیشه راه ارتباطی شیفتر ها با دنیای برگزیدگان بودن !! مشخصا دورگه بودن و داشتن نیرو توی رگ هاشون و تعلیم و تربیت درست برای آلفای این پک و اعضای خیلی حیاتی و مهم بود‌‌...

اما تصمیم گرفت فعلا چیزی نگه؛ خصوصا که خودش میتونست حضور نیرویی که زن بودنش رو رد میکرد توی رگ های یونگ سون حس کنه!

Fate or Folly?Where stories live. Discover now