جیم: متوجه ی منظورت نمیشم چی امکان نداره ؟
منتظر به نامجون نگاه کرد اما نامجون هنوز نتونسته بود کلمات رو توی ذهنش برای بیان مرتب کنه که جیم دوباره به حرف اومد.
جیم: نکنه توی این دوره امگاها لونا نمیشن؟
نام: نه نه ربطی به این نداره بیخود شلوغش نکن. منظورم این نبود که لونا بودن یه امگا امکان نداره فقط ...
+: فقط چی؟ خب مشکلش کجاست ؟ قبل از اینکه جواب بدی بهم بگو هنوز هم مارک الهه بین جفت ها وجود داره؟ اوه راستی گفتی جیمین این دنیا هم مهر الهه داشته پس هنوز این رسم هست!
نام: درسته هنوزم یه عده هستن که مهر الهه رو دارن گرچه تعدادشون انگشت شمار شده میدونم این موضوع الان برات سوال ایجاد میکنه ولی موضوع مهم تری هست راستش مشکل چیزی نیست که تو فکر میکنی خب اگر بخوام ساده توضیحش بدم ... بزار از اینجا شروع کنیم. میدونی که ما بخاطر الهه یه روح گرگ داریم و یه روح انسان؟
جیمین با اینکه با شنیدن این سوال ابتدایی حس کرد فرد روبروش فکر میکنه با یه احمق طرفه یکم اخم کرد اما برای شنیدن بقیه ی حرف هاش لازم بود با برنامه هاش همراهی کنه پس سر به نشونه ی تایید تکون داد.
نام: آم خب میدونی روح انسانی ما غالب نداره ؟ روحمون وقتی به یه بدن محدود میشه براساس اون زندگی غالب میگیره... میتونه مذکر و موئنث باشه.
جیم: میفهمم چی میگی اما نمیفهمم یعنی چی! ربطش به ماجرا چیه؟!
نام: خب ببین تا جایی که من از روی خوندن تاریخ گرگینه ها در مورد تناسخ های زندگی الفا و امگای اولیه فهمیدم اونها هر بار که تناسخ پیدا کردند مثل بار اول جنسیت ثابتی نداشتن. مرد و زن ، مرد و مرد، زن و مرد ...
حالت های مختلفی وجود داشته....
جیمین برعکس نامجون توی زمانی زندگی میکرد که هنوز حتی یک قرن هم از مرگ الفا و امگای اولیه و همینطور سری اول شیفتر های درگذشته، نگذشته بود پس تناسخ هیچ کدوم از افراد رو ندیده بود و در موردشون چیزی نخونده یا نشنیده بود پس براش شنیدن این نتیجه گیری جالب بود.
جیم: اینکه چه جنسیتی باشیم رو کی مشخص میکنه؟
نامجون از سوالی که جیمین پرسید راضی بود چون بحث رو توی مسیر مد نظر اون برای توضیح موضوع مد نظرش هدایت میکرد.
نام: خب دقیق مشخص نیست فکر کنم به شکل رندم باشه. اینطور که من توی منابع مختلف و کتاب های دست نویس متفاوت خوندم بعد از ماجرای خلق شدن ما که سرش اختلافاتی هست فرق اصلی ما با بقیه انسان ها روح غالبمون بود. بین روح انسانمون و روح گرگمون روح گرگ برتر بود و ما گرگ هایی بودیم که دارای روح انسانی شدن . اما از طرف دیگه بخاطر بخش انسانیمون مثل آدم ها وارد چرخه ی حیات شدیم .
YOU ARE READING
Fate or Folly?
Fanfictionسرنوشت یا حماقت؟ ¤🔮¤🔮¤🔮¤🔮¤🔮¤🔮¤🔮¤🔮¤🔮¤🔮¤🔮¤ هیچ کس فکرش رو هم نمیکرد که یه اتفاق ساده ممکنه زمینه ی فاش شدن همچین راز بزرگی باشه... کی می تونست حدس بزنه که فاجعه ی جبران ناپذیری پیش میاد؟ خب اگر دقیق بهش فکر میکردی... شاید وضعیتی که...
