64: I'm Accede.

72 21 13
                                    

بحث با دلایل زیادی که طرفین می اوردن ادامه پیدا کرد و سخت بود که نامجون قبول کنه اون اتفاق یک دوره ی رنسانس در زندگی شیفتر ها نبوده.

نامجون باور داشت با توجه به تجربه ی انسان ها وجود یه پارلمان بهتره اما نمیتونست اینو انکار کنه حتی اکثر کشور هایی که پارلمان دارن هم یه رئیس جمهور یا رهبر جداگانه هم دارن.

از یه جایی به بعد جیمین تنها شاهد بحث بین تهیونگ و نامجون بود وقتی راجب چیز هایی حرف میزدن که اون نمیدونست.

البته گهگاهی یکی از اون دو براش واژه ها عجیب رو توضیح میداد ک احگار یه بخشی از مغز جیمین که خودش حالا بهش دسترسی نداشت اون کلمات رو میشناخت اما بازم عنوان کردنشون برای بار اول براش سخت بود.

اون دو راجب روش های مختلف حکومت صحبت میکردن و جیمین فقط شنونده بود.

واقعا الهه ی ماه رو برای رسوندن تهیونگ شکر میکرد چون برعکس اون که حالا دقیا توی این برحه از زمان هیچ نظری راجب اینکه حکومت اون زمان چیزی شبیه فئودالیسم  یا کاپیتالیسم بوده یا نه؟ یا اینکه اون زمان نظام حاکم به شکل توتالیتاریونیسم عمل میکرده ، نداشت اما حالا هرچی که اون اسم های دهن پر کنن بودند بالاخره کم کم طرفین به یک  توافق رسیدن و چشم نامجون روی یکسری مسائل باز شد.

مثلا اینکه مجمع الفا ها دارن سعی میکنن دوباره پک اصلی رو بسازن ولی موفق نیستن.

یا اینکه یه لیست از پک هایی وجود داره که راضی به همکاری نشدن.

لیست مترودین از طرف مجمع الفاها...

نامجون از وجود یه خطر بزرگ آگاه شد .
راجب نقش ساحره ها توی اون سالها فهمید .

تهیونگ کسی بود که خیلی از طرف قومش مورد محبت قرار نمیگرفت اما اون قرار نبود بیخیال فرزندانی بشه که باید بهش خدمت و ازش تبعیت میکردند و اون وظیفه داشت مراقبشون باشه.

حتی اگر بیشتر کسانی که توی خونشون جادو  داشتند و اون رهبرشون بود تهیونگ رو قبول نمی کردند تهیونگ راضی بود که نیرو هایی که برای خودش داره تا این حد وفادار و حرفه ای هستن.

تهیونگ نمی خواست این رابطه ی تیره و تار شیفتر ها با ساحره ها ادامه پیدا کنه.
اونها توی سایه خدماتشون رو به شیفتر ها ارائه میدادن و با وجود مشکلات زیادی که از هر طرف خودی ها  بخاطر اهمیت دادن به شیفتر ها داشتند اینحال مورد نفرت بودند.

در حالیکه اگر قرار باشه گروهی از گروه دیگه متنفر باشه این حق ساحره ها بود چون زمانی که اون چالش احمقانه ی سوزوندن و محاکمه ی زنان به بهونه ی ساحره  و جادوگر  بودن راه افتاده بود شیفتر ها خودشون رو کنار کشیده بودند.

صدها مرد و هزاران زن نه توی اینجا اما توی فرانسه و انگلیس ماساچوست اسکاتلند و نقاط دیگه بخاطر نبود یه قدرتی برای جلوگیری از این سرگرمی وحشیانه و حرفه ی بیرحمانه ی انسان ها زنده زنده سوختن و ساحره های واقعی هم نمیتونستن حتی برای نجات خودشون اقدام درستی بکنن چون اونوقت بقیه رو هم به خطر می انداختند و شک رو بیشتر میکردند که به این فاجعه دامن میزد...

Fate or Folly?Where stories live. Discover now