51:

81 22 6
                                    

گرگ جوان ولی اصیل توی اتاق از مزخرفات پیرزن اطرافش خسته شده بود مدت ها بود دنبال جفتش می گشت.

مدت ها بود که فقط رد کمرنگی از فرمون های امگاش رو حس می کرد ولی همین هم امیدوارش می کرد.

اون رایحه ی شیرین بهش انگیزه می داد تا تلاش کنه .

تا قبل از اولین باری که رایحه ی جفتش رو حس کرده بود تمام تمرکز کوک روی انتقام گرفتن از باعثان مرگ مادرش بود.

اینکه جونگ کوک زنده مونده بود و از چاله ای که توش انداخته شده بود تمام وحشی گری های ذاتی خون آشام ها و حمله به مادرش رو دیده بود حالا بعد از سالها برای خیلی ها مشکل ایجاد کرده بود.

دیدن اینکه چطور بی اینکه حتی قادر به خوردن خون مادرش باشه به خاطر جنگ بینشون مادرش رو از بین برده بودند کینه ی عمیقی توی وجود کوک کاشته بود و باعث میشد چشم به همه چیز ببنده و فقط با این فکر که قوی بشه و انتقام بگیره تمام تلاشش رو برای آموختن بکنه.

 وقتی بچه تر بود کینه ی عمیقش به خون آشام ها برمیگشت ولی فهمیدن زندگی عموش و دیدن رفتار اون  و به طبع هر چی بزرگ تر شد خشمش به طرف دیگه ای هم کشیده شد.

جونگ کوک مثل عموش بلند پرواز نبود اما مثل افراد پیر پکش هم خودش رو به کوری نمیزد و چشم بسته حرف هیچ کس حتی الهه رو قبول نمیکرد.

جونگ کوک از عموش داستانی که دلیل ایجاد شدنشون  بود رو شنیده بود و موجودیت واقعیش که یه گرگ بود رو پذیرفته بود.

 آرزو های اون و پدرش رو برای شیفتر رو فهمیده بود و باهاش کنار اومده بود.

اون لحظه به لحظه ی  تلاششون برای نزدیک تر کردن روش زندگی شیفتر ها به انسان ها رو دیده بود.

 اوایل درک نمیکرد چرا باید مثل انسان ها بشن و دلیلش این عدم درک  لونای اولیه بود.

تا مادر بزرگش زنده بود حتی اگر شده با سختی و تلفات روش گرگ ها رو پیش می گرفتند  و کسی اجازه نداشت تا اما بعد از فوت مادر بزرگش که تنها نقطه ی متعادل کننده و تنها امگای زندگی جونگ کوک تا قبل از حس کردن جفتش بود اوضاع به دست دو پسر به جا مونده از آلفا و لونای اولیه افتاد. فرزندانی با خون اصیل و قدرت تبدیل.

اونجا بود که کم کم جونگ کوک پیشرفت و اتفاق افتادن نقشه های عموش رو دید.

دیگه مانع اعتقادات مادربزرگش برای تبدیل انسان ها نبود و به جای گرگ ها اونم با روش گزینشی که لونا و آلفای اولیه داشتند  با راه ساده تر افراد بیشتری رو تونستند تبدیل کنند و نگهدارند گرچه هنوز هم تبدیل فقط به دست پدرش و حالا اون میتونست انجام بشه.

با تبدیل های بیشتر تقریبا مشکل تمام آلفا های بی جفت و نا امنی فصل های جفت گیری تا حد زیادی حل شد و آلفا های پک دوباره سازمان دهی شدند.

Fate or Folly?Where stories live. Discover now