66: Toxic Fetishbook

74 22 32
                                    

از بعد از اون روز گروه جدید تصویب و وارد عمل شد !

همونطور که اقای جئون به کوک پیشنهاد کرده بود دیگه اسمی روی گروه قرار نگرفت. اونها رسما پک اصلی نامیده میشدن و با همین اسم شروع به فعالیت می کردند .

همین بیشتر به اعضای جدید انرژی میداد که تلاش کنند چون دیگه تلاششون برای گروه خاصی نبود برای تمام اونها بود تمام شیفتر ها !  و دیگه کسی کم نمیزاشت چون قرار نبود به پای کسه دیگه ای جز تک تک اونها ثبت بشه.

مجمع الفا ها همون روز به شکل رسمی منحل شده بود و اونها یا کنار کشیده بودند.به طور کلی وصعیت پک های اسیا به دو حالت بود:

یا بی طرفی شون رو تا پیدا شدن الفای اولیه رو اعلام کرده بودند.
یا متحد شده بودند.

تمام الفا های قدیمی که از اعضای مجمع منحل شده بودند به شکل جالبی به سرعت با اون داستان کنار اومده بودند و اگر داستان تسلیم و تفسیم قدرتشون نبود احتمالا اونها  هیچ مشکلی با منحل کردند اون مجمع نداشتند.

یک جور هایی  خود اون الفا ها میدونستند که کار مفیدی انجام ندادند حتی گاهی تصمیم های اشتباهی گرفتند و برای اونها جالب ود که تلاش های الفای اولیه رو برای ساخت پک ببینند در حالی که میدونستند اون پسر چیزی از مقام فعلیش نمیدونه.

گرچه تمام الفا های ارشد اول با شنیدن اینکه نامجون چه قصدی داره پنبک کرده بودند ولی طی یه جلسه ی خصکصی با تهیونگ اونها قانع شده بودند که اینطور توی چشم گذاشتن نامجون برای پنهان کردن و سالم نگهداشتنش بهتره !

از طرفی این مراحلی که باید تا متحد شدن تمام پک ها طی میشد میتونست مثل یخ کلاس اموزش ندیریت برای نامجون عمل کنه و اون رو برای اداره ی پک اصلی آماده کنه.

از طرف دیگه ، همه ی مجمع  این حرف نامجون رو قبول داشتند که اونها با هم  پک نیستند.

الفا های ارشد اگر با خودشون صادق میبودند متوجه میشدند بیشتر از اینکه  بقیه ی شیفتر ها عضو خانواده ی بزرگ خودشون ببینند اونها رو با نام های دیگه می دیدند و توجهشون به نام خانوادگی افراد بود، که این  در بیشتر موارد برای همشون مشکل ساز بود.

تقریبا همه ی اعضا ی مجمع منحل شده خودشون رو از مدیریت پک اصلی کنار کشیده بودند.

درست مثل بقیه آقای پارک هم ظاهرا خودش رو کنار کشیده بود ولی اون برعکس بقیه ی مهتایانش امگا و الفا های جوون رو، طی سعیشون برای رسیدن به نقطه ای که تمام دنیای شیفتر ها متحد میشدند، به حال خودشون رها نکرده بود.

توی ساختمون ویلای کوهستانی که حالا دیگه مرکز پک بود غوغا به پا بود  و درست مثل کندوی زنبور ها افراد مختلف با جنسیت و جنسیت ثانویه و حتی ملیت های مختلف کنار هم داخل و وارد می شدند و به همکاری می پرداختند.

Fate or Folly?Where stories live. Discover now