73: Sacrifice

79 20 16
                                    

جانگ کوک با فکر اینکه ممکنه جفت واقعیش نیاز به کمک داشته باشه و کسی که زود تر از اون میرسه جفت تقلبیشه ، کسی که جیمین با هر روشی تبدیل به جفت اونها کرده، نه اون باعث میشد آتیش حسادتی که از سر مراسم اعلام جفت بودنشون هنوز تو وجودش اروم نشده بود دوباره گر بگیره.

اما متاسفانه جز سریع تر به راه انداختن گروهش هیچ کاری ازش برنمی اومد که جلوی اون اتفاق رو بگیره ...

حداقل با نامردی میتونست امیدوار باشه از اون ساحره به تنهایی کاری برای نجات برنمیاد !

البته میشد گفت تقریبا مطمئن بود که از اون مرد به تنهایی کاری برنمیاد.
وقتی جیمین که الفا بود و کوک به خوبی از مهارت های رزمیش توی حالت انسانش باخبر بود درخواست کمک کرده بود پس مشخصا وضعیت خراب تر از چیزی بود که کسی به تنهایی بتونه موفق بشه،

باید با استراتژی پیشنهادی الیگوک پیش میرفت تا مطمئن بشه جفتش در سلامت به جای امنی می رسه و اون فرصت داره گذشته رو اینبار با روش درست نه جبران کنه.

زمان کمی برد تا از کوهستان به عمارت قدیم کیم برسن اما مشخصا بیشتر از تلپورت اون خون آشام طول کشید.

برای جانگ کوک سکوت فضای اطراف عمارت کمی استرس اور بود چون میترسید دیر کرده باشه اما از طرف دیگه میدونست وقتی صحبت از خطر باشه منظور خون آشام ها هستن و وقتی از اونها میگیم میتونیم مطمئن باشیم رد پای ساحره های سیاه و خاکستری هم توی این ماجرا پیدا میشه پس این سکوت نباید جونگ کوک رو نا امید میکرد...

به خودش گفت باید به الفای جفتش باور داشته باشه...

حداقل سعی داشت باور داشته باشه چون همین حالا هم گرگش بیش از حد تحریک شده و عصبی بود و امکان داشت هر لحظه وسط خیابان تبدل بشه و تمام تلاش نسل هایقبل رو برای پنهون نگهداشتن نوعشون از انسان ها رو به خطر بندازه!

هرچی به عمارت نزدیک میشدن فضای اطراف خفقان اور تر میشد و کوک رو از حدسش مطمئن تر میکرد.

با فرض اینکه اون اطراف طلسم های محدود کننده هست از اول خیابان مدام باندش رو با بقیه ی اعضا گروهش چک میکرد و بالاخره توی چند متری عمارت باندشون انقدر ضعیف شد که میشه گفت کاملا قطع شد و حدس کیونگ راجع به ساحره ها و طلسمشون تایید شد.

از اونجایی که نقشه از قبل مشخص بود نگرانی زیادی وجود نداشت اما همه ی اعضا منتظر تایید و اشاره ی لیدرشون برای شروع حرکتشون بودند.

_: باندمون قطعه پس اگر به هر دلیلی نیاز شد سریع همه عقب بکشن از منور های کوچیک استفاده کنید . میدونیم از اون عمارت برامون پیام فرستاده شده اما مطمئن نیستیم که فرستنده واقعا شخصی که ادعا داره هست یا نه و همینطور نمیدونیم شرایط پارک جیمین و الفا چطوره پس فعلا با فرض دستگیر شدنشون پیش میریم. میدونید اما یاد اوری میکنم هیچی از نقشه نگید ممکنه خطمون شنود بشه طرفا چون فقط با انسان ها روبرو نیستیم دست کمشون نگیرید .برید...

Fate or Folly?Where stories live. Discover now